رجعت

بازگشت 

 

 

 

 

 

بزودی.... 

 

 

 

 

یا علی

پاسگاه زید

سلام

سال نو همه پسا پس مبارک

دیروز حسن اومد اینجا... تا اومد تو گفت : زیارت قبول حاجی...

من با تعجب گفتم :‌زیارت !!!! ؟؟

گفت : ای بابا مگه نرفته بودی جبهه ( منظورش همون مناطق دفاع هشت ساله بود ) ؟؟؟

گفتم : خب !!! آره... و طبق معمول به حالت تمسخر یه نیش اومدم...

گذشت...

رفتم خونه...

عکس پس زمینه گوشیم بابا بزرگمه پشت یه دوشکا...

یه چند دقیقه ای نگا کردم... یه هویی موهای بدنم سیخ شدن... نمیدونم چی شد ؟!

رفتم تو فکر...

**زبارت قبول حاجی**

اه e... آره راست میگفت... زیارت... اما کجا ؟؟ شلمچه... فکه... پاسگاه زید...

ما خیال میکنیم هرجایی که یه ضریح براش ساختن و چهارتا لامپ سبز توش روشنه همونجا زیارتگاهه... البته من خیلی به این امام زاده های ایران اعتقاد ندارم... من نمیدونم امامزاده وسط ایران بقل یه روستا چیکار داشته...؟ تازه روستا بوده یا بعدا اومده اینجا؟؟ بگذریم...

وقتی میریم زیارت دلمون میخواد قبر متوفی رو بقل کنیم و های های گریه کنیم و برا خودموت برات جمع کنیم... اما تو جبهه پا روی مدفن کسانی میگذاریم که خدا مقام عند ربهم یرزقون رو بهشون داده... این کم مقامی نیستااااااااا ساده ازش نگذریم...

خدایا ما را با شهادت بمیران...

به همین چیزا داشتم فکر میکردم... با خودم گفتم وااااااای ای دل غافل... تو اونجا داشتی رو بدن شهدا راه میرفتی ... اونجا کفشاتو از پات در اوردی حالا به حرفای حسن میخندی ؟؟

اینا همون شهدایی هستند که به مقام عندیت میرسند... مقام عندیت یعنی اینکه نزد خدا و بدون هیچ حجابی میان انسان و خدایش... این مقام بالاییه نه؟؟؟

خوشحالم که نوه یه شهیدم... بابا بزرگم یا به قول خودمون آقا جونم همونجا پاسگاه زید شهید شده...

اونجا که رسیدم بغض گلومو گرفت نمیدونسم گریه کنم یا نکنم... خجالت میکشیدم گریه کنم ... اما دووم نیوردم و آخرش...

اما به دوستان توصیه میکنم حتما یه سری به اونجاها بزنید.... خداییش حس و حال خوبی داره

راستش حسن رو هم خیلی قبولش دارم هم خیلی دوسش دارم... نمیدونم چرا...

یا علی

حاضرم سر کل درآمد یکسال بیل گیتس شرط ببندم اگه من یه دوشیزه بودم الان ۵۰۰ نفر نظر داده بودن...

 

بابا خب به آدم زور میگه بعد از یکسااااااال بیاد ببینه نظرات: ۰

واااااااااااااای

اندر احوالات یونیورسیتی

در سنه اول که از برای آزمون پا در رکاب نهادیم سر به هوایی مردودمان ساخت. سال آزگاری را اندر خیابان ها و مکاتب گذراندیم و در اوقات مکتب اخوی هم به دکان پدری میرفتیم و از سر رفع بیکاری به چت هم مشغول میشدیم و چند مدتی را به علفت وقت گذراندیم تا به وقت آزمون (کلمه اجنبی آن کنکور است) نزدیک گشتیم و با فشارهای عائله رو به سوی تح‌صیل نهادیم تا بلکه پا به آن سرای الفت گداریم . سخن کوتاه ، بنده و ایامی چند و کتبی چند و گذران صباح اندرون علفزارهای زاینده رود و ساعاتی چند را به اطاله میگذراندیم.

گویند در یوم 15 از تیرداد 1384 خورشیدی حاجی علیه الرحمه را دیدند که سوار بر اشتری با پاهای مدور و پوستینی لاجوردی  و در حال ذکر اذکار دیدند تا به سوی سده در حرکت است جمعی از اقربا پرسیدندش که این چیست که بر لب روان همی میداری جوابی نداد و اذکار را از سر گرفت ، اقربا را تفحصی حاصل شد تا دریافتند حاجی چه بر لب میراند : یا دانشگاه ... یا دانشگاه دوستان ذر معنی آن همی جستند و یافتند همان مکتب است  و افراد در آنجا به درجاتی رسند که آنرا ((کلاس)) نامند و او را رقه‌ای دهند که باید بر در کوزه نهاد و آبش را خورد ... بماند

اکنون که این کتیبه را مکتوب میدارم قسم سه مکتب را در حال است و هنوز اندر غم آن بسیار ریالاتی است که در هر قسم باید دستلاف دهد و مبنی بر محاسبات صورت گرفته اندر مکتب دبیری ضیایی نام از اهالی قمشه در هر برج (منظور ۱/۱۲ از سنه)400000 تومان متضرر هستیم .

اندر جوامع هم که صوری ناشایست از این قبیل قلب ما را مثله میکند البته و صدالبته که این صور نامربوط هم نیست .

این را مکتوب ساختیم تا نامدگان بخوانند و عبرت برند...

حداقل‌های یک معاون سیاسی وزارت کشور

پس از انتخاب «علی جنتی» به عنوان معاونت سیاسی وزارت کشور، بسیاری حرف و حدیث‌ها در مورد این انتخاب حجت‌الاسلام پورمحمدی وزیر کشور پدید آمد. سئوال اساسی بسیاری از کارشناسان سیاسی کشور این بود که انتخاب فردی که نسبت درجه یک با دبیر شورای نگهبان دارد، برای سمتی که متولی برگزاری انتخابات است چه سوتفاهماتی به وجود می‌آورد و پس از آن هم مساله برگزاری انتخابات توسط پسر و نظارت توسط پدر، به بحث جدی مطبوعات تبدیل شد. سئوالی که وزیر کشور هنوز پاسخی به آن نداده است.
اما نکته دوم در مورد شخص «علی جنتی»، به گرایشات سیاسی او برمی‌گردد. او یکی از فعالترین اعضای ستاد رقیب محمود احمدی‌نژاد در انتخابات بود و انتخاب او به این سمت، حیرت بسیاری را سبب شد. این شگفتی از آنجا ناشی می‌شد که در هیچ یک از دولت‌های پیشین، سابقه نداشت که معاون سیاسی وزارت کشور که تقریبا کلیدی‌ترین پست این وزارتخانه است به دست نیروهای رقیب سپرده شود، و این مساله همیشه به عنوان یک رویه پذیرفته شده بود که دولت به عنوان مسئول حوادث سیاسی و امنیتی استان‌ها، باید یک نیروی هماهنگ با خود در معاونت سیاسی داشته باشد تا حداقل بتواند مسئولیت خوب و بد وضعیت استان‌ها رابه عهده بگیرد. نگاهی به معاونان سیاسی وزارت کشور در دوران‌ها‌شمی و خاتمی موید این مطلب است.
اما در دولت نهم، این اصل بدیهی نادیده گرفته شد. اگر در توجیه انتخاب آقای جنتی گفته شود که «معاون سیاسی باید با وزیر کشور هماهنگ باشد چرا که زیرمجموعه اوست» می‌توان گفت که بیشتر از معاونت سیاسی، این وزیر کشور است که باید واجد این هماهنگی باشد. آیا وزیر کشور نباید هماهنگ‌ترین وزیر کابینه با دولت باشد؟ این سئوالی است که می‌توان از تمامی وزرای کشور پیشین و معاونان آن‌ها پرسید. 
روزهای اخیر در خبرها آمده بود که پس از ماه‌ها بحران سیاسی امنیتی در برخی استان‌های کشور، تغییر معاون سیاسی وزیر کشور قطعی شده و گزینه‌ها‌ی چندی برای تصدی این پست پیشنهاد شده است. دولت پیشنهاد تصدی این پست توسط مهرداد بذرپاش و ‌ها‌شمی ثمره را داشته و از دیگرسو از داخل خود وزارت کشور شیخ‌عطار و به طور خاص مرتضی نبوی کاندیدای این پست هستند.

فارغ از توانایی وزیر کشور فعلی و معاون سیاسی آن و گزینه‌ها‌ی جدید، باید بر این اصل مهم تاکید کرد که تمامیت دولت به عنوان مسئول آنچه که در استان‌ها از نظر سیاسی امنیتی اجتماعی در جریان است باید بتواند اهرم‌ها‌ی پذیرش این مسئولیت را در دست داشته باشد. لذا وزیر کشور در درجه اول و به تبع آن معاون سیاسی، در درجه دوم باید بیشترین میزان هماهنگی را با کابینه داشته باشند. این نه یک رویکرد جناحی و باندی، بلکه یک رویه منطقی و یک ملاک حداقلی در کلیه دولت‌هاست.  

 

 

رضا حکیمی

ما بهتر می‌کاریم


در خبرها آمده بود که رئیس‌جمهور فیلیپین می‌خواهد با کاشت پانصد هزار نهال، رکوردشکنی و در کتاب گینس، اسمش را ثبت کند. ما که نمی‌دانیم واقعا در رشته «کاشتن» ثبت رسمی تا به حال صورت گرفته یا نه ولی قطعا اگر در این رشته ثبت و ضبط درست و درمانی بود، نام یک رئیس‌جمهور دیگری باید قبلا ثبت می‌شد، به خاطر کاشتن آدم‌ها!
(راستی کجا وام می‌دادند؟ این مدارک ما آماده است ها).