روز ولنتاین ... به سخره گرفتن ایرانیان

آیا ما ایرانیا با تمدن چند هزار ساله آنقدر مراسم و برنامه نداریم که حالا از روی فقر فرهنگی دست به دامن چیزهایی میشیم که نه تنها در میان متمدنین جهان بلکه در میان کشور های بی تمدن عرب هم جایی ندارد و فقط کشورهای نو کیسه تازه به دوران رسیده دست به دامن اینگونه مسائل میشن تا خلاء فرهنگی شون رو با این به اصطلاح پیشرفت ها پر کنن ...

اما ایران ما سرزمین کورش، اولین فردی که نشانه های تمدن رو متجلی کرد چرا باید دستخوش اینگونه مسائل بشه و عده‌ای کوته فکر اینگونه رفتار را نوعی پیشرفت یا به قول بچه‌ها کلاس بدانند...

وای بر این افراد...

همه موفق و پیروز باشید

یا علی

نظرات 3 + ارسال نظر
امین چهارشنبه 26 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 10:37 ق.ظ http://iransong.blogsky.com

به این وبلاگ هم یک سر بزن آهنگ های بیاد ماندنی با تشکر...

سیامک چهارشنبه 26 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 11:13 ق.ظ http://www.parsiyan.blogsky.com

حرف دلم رو زدی دوست عزیز
من هم با شما موافقم
سری به من بزن
مطلبی در این باره نوشتم
باید با کمک هم آیین باستانی مون رو نده کنیم

امیر چهارشنبه 26 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 11:30 ق.ظ http://pws.blogsky.com

شاید امروز وقتی باشه برای وداع ولمس انگشتان سرد زمین

ولی وداع با چه کسی و لمس انگشتان سرد کدامین زمین

من همون غریبه ام

که از جاده ی مه آلودی با کوله باری از غم های زیبا تو رو زیر لب زمزمه می کنه

و دیگر حسی برا ی وداع نیست....

تو با من وداع می کنی وبا او می روی

اینجاست که غمی بر کوله بار غم هایم اضافه میشه

هوا مه آلوده

زمین سرده وباز هم من مثل غریبه هستم.

غریبه ای که زندگی را برای تو می خواهد و خودش را برای مرگ

پس بزار بمیرم تا وجودم راحت و روحم آزاد شه

اما نه من نباید بمیرم

باید باشمو بمونم و زجر بکشم

اینجور برام بهتره

من دیوانه ای بودم که به تو دل بستم

و تو منو سوزوندی

شاید گذر روزها برای تو فرقی نداشته باشه

اما هر روزی که به من می گذره

جای یک زخم روی قلبم میمونه

تا کی .. تاکی!!!

این قلب لعنتی میخواد بتپه

هر روز به امید هوای آفتابی از بی خوابی بیدار میشم

اما روز به روز آسمون تیره تر میشه

تو چرا ای آسمان؟؟؟

تو چرا با من سر ناسازگاری داری

نمی دونم تو بخاطر قلب من تیره شدی یا برای عذاب من

مهم نیست اصلا مهم نیست!!!

چرا که تموم میشه؟؟

یه روز زیر باران سنگ میمیرم

و خورشید بعد رفتن من دوباره می درخشه

و آسمون آبی میشه

و من آرزوی یک روز آفتابی دیگه رو به گور می برم

به امید دیدار... !!!


°°°°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°°°°|__/
°°°°°°°°°°°°|___/
°°°°°°°°°°°°|____/°
°°°°°°°°°°°°|_____/°
°°°°°°°°°°°°|______/°
°°°°°°______|_______________
~~~~/____________________~~~~
,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~* ¯´¨ ¨`*•~-.¸....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد